با یا ابا یا ابو، کنیه اعراب
با (= بو) ، کلمه ای در آغازِ نامِ افراد و، در مرحلة ثانوی ، نام خاندانها، رایج در جنوبِ عربستان ، خاصه در میان سادات و مشایخ حَضرَمَوت مانند باعَبّاد، باعَلَوی ، بافَضل ، بافَقیه ، باحَسَن ، باحَسّان ، باهُرمز، با وزیر(رجوع کنید
نویسنده : لوفگرن (د.اسلام)
با (= بو) ، کلمه ای در آغازِ نامِ افراد و، در مرحلة ثانوی ، نام خاندانها، رایج در جنوبِ عربستان ، خاصه در میان سادات و مشایخ حَضرَمَوت مانند باعَبّاد، باعَلَوی ، بافَضل ، بافَقیه ، باحَسَن ، باحَسّان ، باهُرمز، با وزیر(رجوع کنید به مدخلهای مربوط به این کلمات و فهرستهای نالینو، در گابریلی ، ص 88؛ فان دِن بِرگ ، ص 51 ـ61). ابن مجاور (ص 254) دربارة اینگونه نامهای حَضْرَمی تفصیلاتی آورده است . ابن مجاور و زبیدی (جاهای متعدد) صورت قدیم «اَبا» را به کار برده اند، اما سایرِ نویسندگان «ابو» و «ابی » و «ابا» را ضبط کرده یا کلاً «با» را حذف کرده اند. بدین ترتیب به یک شخصِ واحد به صورت باحَسّان و اباحَسّان و ابوحَسّان و حسّان اشاره شده است (دربارة ابن حَسّان رجوع کنید به دنبالة مقاله ).
بنابراین «با»ی اصیل همان کلمة «ابا» (پدر) است که به همین صورت مبنی شده و به صورت کنیة (کاذب ) فردی درآمده و عموماً معادل است با کلماتی که به کمک «ـ یّ» یا «ذو» در تداول شرق یمن نسبت را می رساند. این نظرِ ابن مجاور و شلّی (ج 1، ص 28) و سَقّاف (ج 1، ش 53، حاشیه ) و فلوگل (ص 227) است . برای اشاره به قبیله یا خاندان ، کلمة «آل » یا «اولاد» قبل از «با» قرار می گیرد، مانند «آل باعلوی »، «اولاد باقُشَیر». ممکن است به همین دلیل باشد که محبّی (ج 1، ص 74) «با» را معادل «بنو» دانسته و ووستنفلد (ص 256) نیز آن را تأیید کرده است .
این صورت اولیة «با» را باید از «بَلْ» (و گاه «بِل ») که کوتاه شدة «بن ال ـ » است متمایز کرد. مانند «بَلْفقیه » (که با «بافقیه » مذکور در فوق متفاوت است ) = ابن الفقیه (سقّاف ، ج 2، ش 54، حاشیة 2) و «بَلحاج » (لقب افراد خاندان «بافضل ») = ابن الحاجّ. استعمال «بن » و کلماتی که به یای نسبت ختم می شود به عنوان اسم یک فرد از قبایلی که نامهای آنها با «با» ترکیب یافته و فان دن برگ بر آن تأکید کرده است (رجوع کنید به منابع پیشین ) و نیز استعمال «ابن حسان » به جای «باحسان » یا «ابوحسان » ( > دنیای شرق < ، ج 25، ص 131، و > مجلة مدرسة مطالعاتِ شرقی و افریقایی لندن < ، ج 13، ص 291، 299) ممکن است ناشی از رسوم مختلف محلی یا حتی به دلیل تردید مؤلفان محلی باشد.
منابع تحقیق:
(1) ابن مجاور، تاریخ المستبصر، او صفة بلاد الیمن و مکة و بعض الحجاز ، چاپ لوفگرن ، لیدن 1951ـ1954؛
(2) ( احمدبن احمد زبیدی ، طبقات الخواصّ اهل الصّدق و الاخلاص ، بیروت 1406/ 1986 ) ؛
(3) عبدالله بن محمد سقّاف ، تاریخ الشعراء الحضرمیین ؛
(4) محمدبن ابی بکر شِلّی ، المشرع الروی فی مناقب السادة الکرام آل ابی علوی ؛
(5) محمد امین بن فضل الله محبی ، خلاصة الأثر فی اعیان القرن الحادی عشر ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(6) van den Berg , Le H ¤ adhramout et ses colonies Araes , Batavia 1886;
(7) Flدgel, ZDMG , E x;
(8) G. Gabrieli, Il nome proprio arabo-musulmano , Rome 1915;
(9) R.B. Serjeant, The Saiyids of H ¤ ad ¤ ramawt , London 1957;
(10) Wدstenfeld, Die Geschichtschreiber der Araber und ihre Werke.
منبع مقاله :
دانشنامه ی جهان اسلام، زیر نظر سید مصطفی میرسلیم، تهران، بنیاد دائره المعارف اسلامی، نشر کتاب مرجع، چاپ سوم، 1386
بنابراین «با»ی اصیل همان کلمة «ابا» (پدر) است که به همین صورت مبنی شده و به صورت کنیة (کاذب ) فردی درآمده و عموماً معادل است با کلماتی که به کمک «ـ یّ» یا «ذو» در تداول شرق یمن نسبت را می رساند. این نظرِ ابن مجاور و شلّی (ج 1، ص 28) و سَقّاف (ج 1، ش 53، حاشیه ) و فلوگل (ص 227) است . برای اشاره به قبیله یا خاندان ، کلمة «آل » یا «اولاد» قبل از «با» قرار می گیرد، مانند «آل باعلوی »، «اولاد باقُشَیر». ممکن است به همین دلیل باشد که محبّی (ج 1، ص 74) «با» را معادل «بنو» دانسته و ووستنفلد (ص 256) نیز آن را تأیید کرده است .
این صورت اولیة «با» را باید از «بَلْ» (و گاه «بِل ») که کوتاه شدة «بن ال ـ » است متمایز کرد. مانند «بَلْفقیه » (که با «بافقیه » مذکور در فوق متفاوت است ) = ابن الفقیه (سقّاف ، ج 2، ش 54، حاشیة 2) و «بَلحاج » (لقب افراد خاندان «بافضل ») = ابن الحاجّ. استعمال «بن » و کلماتی که به یای نسبت ختم می شود به عنوان اسم یک فرد از قبایلی که نامهای آنها با «با» ترکیب یافته و فان دن برگ بر آن تأکید کرده است (رجوع کنید به منابع پیشین ) و نیز استعمال «ابن حسان » به جای «باحسان » یا «ابوحسان » ( > دنیای شرق < ، ج 25، ص 131، و > مجلة مدرسة مطالعاتِ شرقی و افریقایی لندن < ، ج 13، ص 291، 299) ممکن است ناشی از رسوم مختلف محلی یا حتی به دلیل تردید مؤلفان محلی باشد.
منابع تحقیق:
(1) ابن مجاور، تاریخ المستبصر، او صفة بلاد الیمن و مکة و بعض الحجاز ، چاپ لوفگرن ، لیدن 1951ـ1954؛
(2) ( احمدبن احمد زبیدی ، طبقات الخواصّ اهل الصّدق و الاخلاص ، بیروت 1406/ 1986 ) ؛
(3) عبدالله بن محمد سقّاف ، تاریخ الشعراء الحضرمیین ؛
(4) محمدبن ابی بکر شِلّی ، المشرع الروی فی مناقب السادة الکرام آل ابی علوی ؛
(5) محمد امین بن فضل الله محبی ، خلاصة الأثر فی اعیان القرن الحادی عشر ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(6) van den Berg , Le H ¤ adhramout et ses colonies Araes , Batavia 1886;
(7) Flدgel, ZDMG , E x;
(8) G. Gabrieli, Il nome proprio arabo-musulmano , Rome 1915;
(9) R.B. Serjeant, The Saiyids of H ¤ ad ¤ ramawt , London 1957;
(10) Wدstenfeld, Die Geschichtschreiber der Araber und ihre Werke.
منبع مقاله :
دانشنامه ی جهان اسلام، زیر نظر سید مصطفی میرسلیم، تهران، بنیاد دائره المعارف اسلامی، نشر کتاب مرجع، چاپ سوم، 1386
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}